هرجا نشستم از تو می‌گفتم

هر جا نبودی غصه با من بود

من سرشناس شهرمون بودم

از بس دلم با عشق روشن بود


من سرشناس شهرمون بودم

معروف بودم با چشای تو

شعرای من مشهور بود از بس

لبریز بود از قصه‌های تو


گفتم: همون هستی که من می‌خوام

هر جوری دوس داری بگو باشم

می‌خواستم بی دلهره باشی

می‌خواستی بی آبرو باشم


بختم سیاهه بی‌نگاه تو

شعر من از تو رنگ می‌گیره

تو آبروی شعر من هستی

وقتی که میری آبروم میره


افسانه میشم تو تموم شهر

با رفتنت از عشق می‌میرم

تو آبرومو می‌بری اما

من آبرومو از تو می‌گیرم


| حسین متولیان |


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

موسسه داوری دادجویان منصف بابلسر رزومه کمال مولودپوری کاشت مو | هزينه کاشت مو Roland زندگی باران طراحي وب سايت تا همیشه وبلاگ تخصصی باشگاه مشتریان فروشگاه اینترنتی آی سی دانلود کارت ویزیت - بنر - تراکت - طرح لایه باز